هفته 17
فرشته ی کوچولوی من!
روز جمعه قرار بود با عزیزجان و باباییم بریم پیش خانم آیت اللهی تا لوله ای که زحمت کشیده بودن رو بندازن تو گردنم. روز میلاد حضرت زینب (س) بود. توی حسینیه خانم آیت اللهی جشن بود. رفتم برای تجدید وضو که دیدم لک بینی دارم.. قلبم هورری ریخت پایین.. اشکام میریختن رو صورتم میترسیدم..
داشتم سکته میکردم.. خیلی گریه کردم.. بنده خدا خانم آیت اللهی هم هول کرده بودن! دستشون رو گذاشتن رو شکمم و برام آیت الکرسی خوندن.. و من همچنان اشک میریختم... نمیتونستم آروم شم.. آخرش هم انگشتر هفت جلاله خودشون رو از دستشون درآوردن و دستم کردن. گفتن تا ماه نهم و تولد بچه دستت باشه. این محافظ نینی شماست.. دیگه گریه نکن.. بعدم رفتیم آستانه سیدعلاالدین حسین و لوله رو انداختن گردنم. (البته دوس داشتم میرفتیم شاه چراغ. ولی چون روزای جمعه نماز جمعه هست و خیلی شلوغه رفتیم حرم برادرشون!)
دیگه تا عصر سعی کردم آروم بشم و بیشتر استراحت کنم. روز شنبه هم نرفتم سرکار. عصرش رفتیم دکتر. دکترم هم مثل همیشه گفت هیچی نیس!!
گفتم خانم دکتر من خیلی درد داشتم و با تحقیقی که از نت کردم متوجه شدم دردام بخاطر کشیدگی رحم و اینهاست و از هفته ی 14 داشتم این درد رو که روزبروز هم بیشتر میشد.. ولی درد همراه با لک خطرناکه. مگه نه؟ اونم گفت نه!! گفتم میخواد سرکار نرم؟ گفت نه!! اگه هر مادری بخاطر هر دردی نخواد سر کار بره که دولت باید تعطیل کنه استخدام کارمندای زن رو! ولی بعد از معاینه که رفتیم تو اتاقش برام 10 روز استعلاجی نوشت!!! از 18 تا 28 اسفند. که استراحت کنم و با 15 روز تعطیلی عید بشه تقریبا یک ماه استراحت!!
ایشاله عکس سونو رو هم برات میذارم.
خلاصه یه قرص ایزوپرین 10 هم برام نوشت که روزی سه تا بخورم برای کمتر شدن درد رحمم + قرص آهن.
در مورد جنسیت هم گفت که هنوز درست معلوم نیست و برای 27 فروردین نوبت داد.
دیگه تا آخر هفته مشکلی نداشتم. ولی اینو بدون مسافرِ کوچولوی من! تنها چیزی که منو نگران میکنه تو این روزها.. فقط و فقط سلامتی تو هستش!
دوستت دارم عزيزم... و اين بيرون منتظر تو هستم...
در هفته 17
کودک شما چگونه تغییر می کند؟
وزن كودك شما حدود 155 گرم و اندازه او حدود 12.7 سانتي متر است؛ تقريبا به اندازه يك پياز بزرگ. او مي تواند مفصلهاي خود را تكان دهد و اسكلت او كه تاكنون به صورت غضروف نرم بود آرام آرام به استخوان تبديل مي شود. حس شنوايي او در حال رشد است. بند ناف او كه شاهراه حيات وي براي اتصال به جفت است هر روز محكمتر و ضخيم تر مي شود.