حلما گلی حلما گلی ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 18 روز سن داره

همه ی دنیــــــــای نفیــــــــس *** حلماگلی***

هفته ی 35 بارداری و آغاز ماه نهم

سلام به عسل مامان... ایشاله که خوب و سالم باشی عزیز دلم... آخ جون همه چی آرومه... من چقدر خوشحالم   هفته ی 34 رو و ماه هشتم رو با هم بسلامتی تموم کردیم... خدا جونم شکرت... وزن مامانی در پایان 8 ماهگی: 74.5 خداییش زود گذشت!! شایدم دلیلش اینه که سه ماهش رو در بی خبری بودم... بی خبری از وجود یه فرشته ی پاک و معصوم تو دلم... یه فرشته ی صورتیِ صورتی! تمام لحظه های عمرم بدرقه نفس کشیدن توست... عزیز دل. مامان نفیسه و بخور بخور تو ماه هشتم! یک شکمویی شدم من تو این ماه که نگو... سه تا ساندویچ نون و پنیر و گردو میبردم اداره!! + یه نایلون بزرگ میوه! انگار زمان بچگیم که با مدرسه میخواستم بر...
22 تير 1393

اولین افطاری ماه رمضان 93

سلام ماه من.. مهر من... عشق من... دخترم امسال اولین افطاری خانواده رو ما دادیم. روز اول ماه رمضان. البته فقط دوتا از پسرخاله های بابایی و یکی از پسردایی های بابایی رو دعوت کردیم. آخه تو این مدت که باردار بودم دعوتمون کردن منزلشون و کلی پذیرایی و... و واسمون کلی از تجربیات بچه داریشون گفتن! همه شون دوستای خوشکل داشتن واسه تو!! اسم دوستات: ریحانه - حنا و علی اکبر بود و مامان حنا گلی زحمت کشیدن واسه شما سه تا تل خوشمل هدیه آوردن تو یه جعبه ی قشنگ. اینم عکسشه: ******************************************************************************* حلما جونم! من برای تزیین در اتاق شما یه حلقه ی اسم نم...
17 تير 1393

دخترم.... همه کودکیم تقدیم تو باد ! \\ هفته ی 34

گوشه هایی از اتاق زیبای تو پر شده از عروسک ها و اسباب بازی های دوره کودکی من... عروسک هایی که شاید سالها در کارتن خاک می خوردند و منتظر بودند تا تو بیایی و من همه ی ونها رو به تو هدیه بدم. حلمای عزیزم! اینها با ارزش ترین گنجینه کودکی من هستند! نمیدونی وقتی پس از سالها دیدمشون چقدر خاطرات کودکیم زنده شدند. خوشحالم که تو بهانه ای شدی تا دوباره همه اونها رو ملاقات کنم. بین همه این اسباب بازی ها یک عروسک زیبا هست که کلاس دوم ابتدایی با پول عیدی هام خریدمش.. عروسکی با موهای طلایی و چشمان سبز و لباس بلند صورتی که راه میرفت... اسمش رو "سوزان" گذاشته بودم. (همون عروسکی که در صندوقچه خاطرات خودم و بابایی گذاشتمش!) ...
15 تير 1393

سونو 8 ماهگی 93.4.11

برای سونو هشت ماهگی رفتم پیش دکتر ادیب که سونو سه بعدی هم بکنه. ولی موقع انجامش گفت که زیاد چهره دخترم دیده نمیشه چون بزرگ شده و اندامش در هم پیچیده و صورتش کامل مشخص نمیشه. گفت آب دور بچه هر چی بیشتر باشه بهتر میتونن سه بعدی انجام بدن!! خلاصه اینکه باید هفته ی 20 تا 23 سه بعدی میگرفتم!! کلی ناراحت شدم! اینهمه پول دادم و عکس خوبی دستگیرم نشد! اینجا من 32 هفته و 5 روز داشتم مهم ترین قسمت جواب سونوگرافی این بود: single alive active fetus in TRANSVERSE presentation BPD = 8.2cm , 33 week FL = 4.4cm, 33 week AC = 33 week HUMERAL LENGTH MEASURING = 57mm, 33 week and 2 days Placenta posterior ESFW = 2130 gr EDC = 93.5.29 ...
11 تير 1393

جشن سیسمونی فرشته کوچولوی من / هفته ی 33 بارداری

سلام گلم.. عزیزم.. دخترم.. تاج سرم ایشاله که حالت خوب باشه مامان جون.. دیشب جشن سیسمونیت رو بالاخره گرفتیم.. همه چیز عالی بود.. عالی.. جای هردوتا دایی جون و زن دایی جونات خالی بود! یه شب رویایی بود برام.. انصافا دست عزیزجان و باباییم درد نکنه.. خیییییییییییییییلی زحمت کشیدن خیلی.. و سنگ تموم گذاشتن برات.. چیزی که هزینه کردن.. چیزی که وقت گذاشتن.. چیزی که سلیقه بخرج دادن و با ذوق و شوق زایدالوصفی تزیین کردن... واقعا به وجودشون افتخار میکنم و ازشون ممنونم.. و از صمیم قلب براشون آرزوی سلامتی میکنم و امیدوارم خدا سایشون رو از سرم کم نکنه. دیروز از صبح که بیدار شدم.. اول زیارت آل یاسین بعد زیارت عاشورا - حدیث کسا و سور...
8 تير 1393

هفته ی 32

سلام فرشته کوچولوی نازم هفته ی گذشته خیلی هفته ی بدی بود - معده درد شدید داشتم و حسابی بی طاقت شدم.. ولی خداروشکر الان چندروزیه که خیلی بهترم. متاسفانه نشد هفته ی گذشته جشن سیسمونیت رو بگیریم و افتاد واسه این هفته. و همچنان آینه ی میز توالت و لوسترت از تهران نیومده. چقدر بد قولن بخدا از دو ماه قبل سفارش دادیما. خدا کنه این هفته بشه بگیریم چون دیگه ماه رمضون هم داره میاد و کارمون سخت تر میشه. واسه آخر هفته هم وقت آتلیه گرفتم ولی بابایی هر از گاهی میگه حوصله ندارم بیام آتلیه و حسابی ناراحتم میکنه. این روزا تکون خوردنت خیلی شدید شده و کلی کیف میکنم. چند وقت پیش یه فیلم دیدیم که یه نینی تو شکم مامانش تکون میخورد و بابایی میگفت ان...
4 تير 1393

هفته ی 31 بارداری

سلام مسافر کوچولوی من ! مامانی و بابایی بیصبرانه     چشم براهت هستن! امروز شنبه 93/3/24 دقیقا اولین روز از هشت ماهگی شماست.. مبارکت باشه دخترم.. امیدوارم صد سال برام بمونی.. من تا امروز چهار کیلو و هفتصد وزنم اضافه شده! البته داشت میشد پنج کیلو که نمیدونم چرا امروز صبح دوباره دیدم وزن کم کردم.. نمیدونم بده یا نه... البته دکتر گفت وزن شما که خوبه. .     ایشاله جای نگرانی نیس. . چند روزیه که علاوه برمعده درد شدید- دندونی رو که عصب کشی نکردم درد گرفته.. روز پنجشنبه هم رفتم واکسن توام زدم.. وای که الان سه روزه نمیتونم دستم رو حرکت بدم از درد.. حرکت های شما دوباره کم شده و در...
24 خرداد 1393

هفته ی 30 بارداری

سلام فرشته نازم هفته 30 مبارک باشه گلم ان شاا... تا آخر این هفته با هم هفت ماهگی رو هم تموم کرده و پا می زاریم تو 8 ماهگی ای خدا فقط چند ماه مونده تا بتونم بغلت کنم بوت کنم... لمست کنم بوسه بارونت کنم... ای خدا یعنی اون روز می رسه ؟   سه شنبه ی پیش رفتم سونو ی هفت ماهگی همه چیز عالی بود گل من.. دکتر هم خیلی راضی بود و تاریخ زایمانم رو یک هفته جلو تر انداخت.. یعنی 30 مرداد! من که دیگه در پوست خودم نمیگنجیدم... از شمارش این هفته ها خسته شدم و طاقتم تموم شده عزیز دلم. و از اینکه به امید خدا یک هفته زودتر در آغوش میگیرم تو را فوق العاده خوشحالم...   کوچ...
19 خرداد 1393