حلما گلی حلما گلی ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 19 روز سن داره

همه ی دنیــــــــای نفیــــــــس *** حلماگلی***

پدر جونه... پدر عمره... پدر عشقه که میمونه... 1394

سلام به گل یاس مامان میلاد حضرت علی مبارک! واسه روز پدر چند تا عکس با فوتوشاپ درست کردم که بابایی خیلی ذوق شون کرد... در ادامه مطلب همه شو گذاشتم .... روز جمعه هم رفتیم سد درودزن و شنبه هم که تعطیل بود ناهار خونه باباجون دعوت بودیم... عکساش رو بعدا برات میذارم. دستانت بوی زحمت , چشمانت رنگ خستگی , اما صدایت زنگ زندگی است پدرم, دستانت, چشمانت و صدایت را عاشقانه دوست دارم! احتیاجی به تسبیح نیست... دستانت را که به من بدهی با انگشتانت ذکر دوست داشتن می گویم... چقدر من خوشبختم که تو همیشه کنارمی... بابا روزت مبارک ...
12 ارديبهشت 1394

آتلیه 8 ماهگی - بنیز(مادروکودک)

سلام گلبرگ نازم... بالاخره با هر دردسری بود بابا رو راضی کردم که ببرمت آتلیه هشت ماهگی! خیلی تحقیق کردم که کدوم آتلیه ببرمت که در نهایت تصمیم گرفتم بریم آتلیه تخصصی کودک بنیز یا مادروکودک تو خیابون نیایش. دکوراش فوق العاده بودن فقط یکم اخلاقش تند بود و هی زودباش زودباش میگفت ولی خب در نهایت از نتیجه کار راضی بودم! بقیه عکسا در ادامه مطلب... اونروز با مامان محبوبه و عمه اطهر و بابایی رفتیم آتلیه... واسه هر عکسی یکی کمک میداد که شما بخندی! آخه چون محیط جدید و رنگارنگ بود مثه همیشه همکاری نمیکردی باهامون! فقط یه چیز بدی که داشت فایل عکس ها رو بهم ندادن و از روی عکسا عکس گرفتم که زیاد خوب نشدن! ...
5 ارديبهشت 1394

هفت سین با تم بره ناقلا

سلام عسلم امسال علاوه بر هفت سینی که عزیزجان و پدر جان برای شما زحمت کشیدن من خودم یه هفت سین کوچولو با تم ببعی درست کردم و سبزه عدس سبز کردم که بار اولم بود و سبزم یه کم کچل شد ولی تجره خوبی بود. این مجسمه های ببعی رو از تو ادارمون خریدم که سرجمع شد 13.500 تومن . اون عروسکای محلی رو هم وقتی با خاله جون فتانه رفته بودیم دنبال هفت سین واسه خاله فاطمه خریدم که خیلی دوسشون دارم. ...
31 فروردين 1394

اولین جشن چهارشنبه سوری آتیش پاره ی من

بقیه عکس ها رو در ادامه مطلب ببینید... یه تاج به شکل شعله های آتیش برای آتیش پاره خودم  درست کردم که با مزه شد و عزیزجان و پدرجون و دایی محمد و زن دایی لیلا که مهمونمون بودن خیلی خوششون اومده بود این لباس خوشکلت رو هم دایی امیرحسین و زن دایی فائزه برات از کربلا سوغات آوردن. هی اینجوری با ذوق به پیتزا و تزیین فلفل دلمه ای نگاه میکردی کلی برات هممون شعر خوندیم تا حواست از پیتزا پرت بشه و شروع کردی به دست زدن تزیین فلفل دلمه ای ها ه شکل شعله های آتش و برش های سوسیس به عنوان هیزم خیلی محو فلفل ...
23 فروردين 1394
10325 13 11 ادامه مطلب

حاجی فیروزم... سالی یه روزم

سلام تربچه من خوبی گلم؟ یکی از همکارام تو اداره واسه دختر خواهرش یه لباس حاجی فیروز دوخته بودن و گرفتمش تا چند تا عکس ازت بگیرم... خیلی خوشت اومده بود از لباسه ... خیلی هم ماشالا بهت میومد ... حسابی خوردنی شده بودی بقیه عکس ها رو در ادامه مطلب ببینید.... قربونت بشم مامان جون... ...
22 فروردين 1394
6052 10 11 ادامه مطلب