مجسمه های عشق مادر
خیلی وقت بود دنبال این مجسمه ها بودم... خودم خیلی دوسشون داشتم... دیگه مصادف شد با روز دختر و اینا شدن یادگاری های حلما گلی از طرف مامان نفیس بمناسبت روز دختر سال 95!
دختر نازم!
از تو ممنونم !!
از اینکه اجازه دادی رویاهای زندگی ام را به پای تو بریزم و با هر خنده ات به رویاهای من جان بخشیدی...
از اینکه رویای مادر شدن را به نام تو احساس کردم و با هر نگاه مهربانت به من جانی دوباره بخشیدی...
از اینکه ماه مرداد را برای من زیبا نقش بستی و با حضورت به ماه مرداد اعتبار بخشیدی...
وقتی نگاهت می کنم خداوند را به خاطر تمام مهربانی هایش سپاسگزارم...
از اینکه به من اجازه داد در دومین سالگرد آفرینشت در کنارت باشم و گرمای حضورت را احساس کنم...
از اینکه نام مادر را به من هدیه کرد و مرا دیوانه وار ،ديوانه حضورت كرد.
يگانه باور من !
همین روزها وارد دومين سال زندگيت میشوي...
خداوند را به روزهاي عمرت قسم مي دهم هر قطره اشك تو را تبديل به سيلاب اشك من كند
هر درد تو را تبديل به خنجري در قلب من كند
بهانه هاي تو را بهانه هاي زندگي من كند
نفسهاي من را فرش راه زندگي تو كند
و هر خنده تو را شيريني زندگي من كند .
آرام جانم، عاشقانه دوستت دارم
پیشاپیش تولدت مبارك
اینم یک عکس بامزه از آرشیو موبایلم!!
وقتی حلما خانوم اصرار داره ظرف بشوره!
خسته نباشی خانوم کوچولو!