ساقدوش کوچولو در مراسم جشن عقد عمه اطهر
سلام گل ناز و مهربونم!
ببخش که اونقدر سرم شلوغه که نمیرسم اینجا رو برات آپ کنم...
البته درگیر تدارک مراسم جشن عقد عمه اطهرم بودم.
اگه بدونی چییییی شد!
برات یه لباس دوختم بعد به پیشنهاد خودم قرار شد لباس شما و عمه با هم ست بشه که شما ساقدوش عمه باشی!
ولی هفته ای که قرار بود پنجشنبه اش جشن باشه، تازه دوشنبه اضافه پارچه های لباس عمه بدستم رسید!
خلاصه با چه بدبختی رسوندم به خیاط و اون بنده خدا هم طبق مدلی که من کشیدم رو کاغذ برات دوخت!
عالی شده بود و چهارشنبه که آوردمش خونه، لباس از شما تنگ بود!!
مدلی که من طراحی کردم این بود و پشتش ضربدر داشت و مجبور شدم اونا رو جدا کنم تا دستت راحت بره بالا. ولی خب اونشب واسه پرو خیلی اذیت شدی
فدایی داری ساقدوش کوچولوی دوستداشتنی
مامان عمه دستش رو اینجوری گرفته... ببین
خداروشکر آتلیه هم رفتیم و فکر کنم عکسامون عالی شد! اما متاسفانه بازم بابایی با ما نیومد و بازم دوتایی عکس گرفتیم.
خدا خیر بده با خاله فتانه و خاله فاطمه که بازم تو آرایشگاه و آتلیه ما رو کمک دادن تا به برنامه هامون برسیم.واقعا اگه اونا نبودن من دست تنها به هیچ کاری نمی رسیدم! ایشالا که خدا هر حاجتی دارن به لطفی که اون شب در حق ما کردن خدا حاجت روا کنه... آمین