حلما گلی حلما گلی ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 11 روز سن داره

همه ی دنیــــــــای نفیــــــــس *** حلماگلی***

پدر و مادر نعمتی تکرار نشدنی...

1393/11/8 8:29
نویسنده : مامان نفیسه
4,126 بازدید
اشتراک گذاری

قلبدختر نازمقلب دختر معصوممقلب فرشته کوچولوی صورتی مامانقلب

عکسای آتلیه حلما گلی

دیشب که معصوم و بی گناه کنارم خوابیده بودی من غرق فکر بودم... دردونه رویاهام ٢٠ سال دیگه که اوج پرواز تو بر فراز آسمون زندگیه مامانت قدم تو جاده پیری و خمودگی گذاشته... تو به فکر آینده و رویاها و آرزوهاتی و مامان دنبال قرص و مسکن واسه تسکین درد استخونا و کرم برای رفع چروکای صورتشهناراحت تو به دنبال لباسای شیک و به روزی و من به دنبال لباسای گشاد و راحت برای استراحت روزانه و شبانه... تو مشتاق امتحان کردن چیزای جدیدی و من خسته از امتحان کردنا، چسبیدم به کهنه هام و از تازه ها هراس دارم... گل صورت تو تازه داره میشکفه و خطهای پیری یکی یکی صورت منو میپوشونن... گلکم مامان اسیر گذر عمر شدهناراحت ولی با اینکه حتی فکرشم غمگینه من ازت میخوام غصه مامانو نخوری... رها باشی رها از فکر رها از غصه برای منی که دارم پیر میشمنگران عشقم میدونم که اگه قلبت مهربون باشه به اینا فکر میکنی و غصه میخوریناراحت اما مامان راضی به غصه تو نیست... اینو بدون...

مامانم یه روزی مثل تو جوون بوده، عاشق شده ،دلشکسته شده... مثل تو عاشق تازگی بوده... از اول که پیر نبوده! این راهیه که مادر من رفته من میرم و توام خواهی رفت...

حلما شبیری عکس پاهای کوچولوی نینی و دست پدر قلبی احساسی پدرودختر دوستت دارم

حلمای من. این روزای من پر از استرسه... پر از فکره... پر از غصست... چروکای روی دست و صورت مامان بابام، بی حوصله شدنشون و خیلی چیزای دیگه دارن منو میترسوننناراحتهربار یه چیزی منو یاد این میندازه که اونا دارن پیر میشنگریهخیلی غم داره... کاش یه جوری باهاش کنار میومدم... کاش توام به وقتش با این موضوع کنار بیای... فقط یه خواهش ازت دارم گلم... من هر کاری که برای تو بکنم هیچ منتی بر سرت ندارم... اما ازت میخوام نگاه مهربونتو هییییییییییچ وقت ازم نگیریقلب حضور دوست داشتنیتو هرگز ازم دریغ نکنقلب همیشه یادت باشه مامان برای داشتنت و بوئیدنت و بوسیدنت خیلی چشم براه موندهقلب یادت باشه که حتی فکر نداشتنت و نبودنتم تن و بدن مامانو بدجوووور میلرزونه...ناراحت

خدای مهربونمقلب اولین و همیشگی ترین عشق زندگیمقلب ازت میخوام به پدر و مادر من و همه پدر و مادرای دنیا عمر طولانی و با عزت عطا کنیقلب امیدوارم هیچ فرزندی نبودشونو نبینه... خدایا همه پدر مادرای درگذشته رو ببخش و بیامرزقلب

 

این روزها خیلی خیلی شیرین شدی ماشاله که حتی بابا هم حسابی بیتاب دیدنت میشه ظهرها که برمیگردیم از سرکار... دیگه به راحتی دمر میشی - اسباب بازی هات رو میگیری دستت - با آب بازی حال میکینی و عاشق حرف زدنی و وقتی عصبانی میشی میگی: گِ خنده

به هر بهونه ای میخندی و وقتی صدای خنده هات خونه رو پر میکنه نمیدونم چرا ته دلم میلرزه... میترسم... از اینکه خدای نکرده از دستت بدم... از اینکه شاید من از پیشتون برم و دیگه این صحنه ها رو نبینم... بزرگ شدنت رو نبینم...

این روزها خیلی خسته ام... از کار اداره... از رسیدگی به شما... از بیخوابی شبانه...

دیشب فیلم عروسی خاله فاطمه آماده شده بود و دیدم... نمیدونم زنده ام عروسی تو رو ببینم؟


راستی عکس بالا رو هم خودم برات درست کردم محبت عاچقشم محبت قربون پاهای کوشولوت بوس

پسندها (7)

نظرات (3)

مامان صفا
9 بهمن 93 0:56
قربون قلب مهربونت بشم که اینقدر نگرانی.بابا هنوز اول راهه کو تا پیری حلما حالا حالاها با تو کار داره خودت رو خسته ندون به چیزای خوب فکر کن.مامان به این خوشگلی و کد بانویی.
مامان نفیسه
پاسخ
حضورتون باعث دلگرمیمه
مهتاب
11 بهمن 93 15:33
ای جانم چقدر نازی شما خاله جون خاله جون علیرضای منم توی مسابقه عکس شرکت کرده میشه بری بهش رای بدی؟ یه دنیا ممنون اینم لینکش http://photo.ninisite.com/Showphoto.aspx?vid=2015011122090505397
مامانی
21 بهمن 93 10:33
عجب خوشمله این دختری ماشاالله