حلما گلی حلما گلی ، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 12 روز سن داره

همه ی دنیــــــــای نفیــــــــس *** حلماگلی***

مراقبت های جسمی و تغذیه ای موقع زایمان و بعد از آن

با سلام خدمت مادران عزیز و علاقمندان به مادری این مطالب، دسته بندی شده­ی فرمایشات و پیشنهاداتی­ست که دوستان برای یکی از مادرانی که لحظات شیرین بارداری­ش را طی میکند برای کاربرد و استفاده­ی بهینه ارائه داده اند. روزهای بارداری، روزهای مهمی در القاء معنویت و محبت و امید و نشاط و دعا برای فرزندی است که قرار است از دنیای درون مادر سعادت خود را آغاز کند. برای همین کنار گذاشتن کارهای استرس زا و درگیر نشدن با درگیری های بی حاصل دنیا، و آرزوهای بزرگ و مراقبت های معنوی برای ورود انسانی بزرگ در زمره سربازان و سرداران امام زمان علیه السلام- بزرگ ترین اقدامی است که می توانیم به خود و فرزندمان بکنیم. درس و ا...
21 ارديبهشت 1393

توصیه هایی درباره ی شیر مادر

تاثیر وضو و سوره قدر بر شیر مادر / محرومیت از شیر مادر موجب اختلالات روانی و استرس کودک می‌شود. عدم بهره‌مندی نوزاد از شیر مادر موجب ایجاد بیماری‌‌های روانی در کودک می شود و در عین حال کارشناسان توصیه می‌کنند که مادران هنگام شیر دهی با وضو، رو به قبله نشسته و سوره قدر را بخوانند چرا که بر تربیت و رفتار آینده نوزاد تأثیر مثبت دارد.   به گزارش خبرنگار مهر، شیر مادر، عصاره‌ای است که از جسم و جان مادر برای تغذیه، رشد و پرورش کودک در وجود مقدس مادران قرار داده شده و بی منت به نوزاد زیبای خود هدیه می‌دهد. طفلی که 9 ماه در وجود مادر سکنی می‌گزیند و جایی بهتر از جسم مادر برای ...
21 ارديبهشت 1393

هفته 26

سلام بهترینم! سلام نازنینم جوجوی خوشمل مامان! شروع هفته ی بیست و شیشت مبارک! و همچنین شروع ماه رجب! ایشاله رجب و شعبان و رمضان که تموم بشه... ماه من به دنیا میاد! امروز صبح که از خونه سه تایی زدیم بیرون - دستمو گذاشتم مثه همیشه رو شکمم و گفتم: آماده ای دخترم؟ بریم اداره؟! که یهو یه چی ته دلم گفت: اگه نی نی پسر باشه چی؟ هی بهش میگی دخترم؟؟؟؟..... زودی این فکرا رو از سرم بیرون کردم و راه افتادیم... تو ماشین به بابایی گفتم چی به ذهنم اومد و گفتم وای که یک درصدم درست باشه با این همه لباسای دخترونه و کاغذ دیواری و کمد و تخت دخترونه چه کنیم؟؟؟ بابایی خیلی خونسرد میگه: من آمادگی شنیدن پسر بودن رو دارم!!!!!!!! من گفتم سیس...
20 ارديبهشت 1393

پروردگارا، معجزه باشكوهت در وجودم در حال شكفتن است، شكرت....

سلام به وروجک مامان! که دیشب نذاشتی بخوابم بس که تکون خوردی و لگد زدی! قربونت برم الهی! دوباره فکر کنم عفونت ادراری گرفتم!! میگن چون آب کم میخورم! خب مگه یه آدم چقدر آب میتونه بخوره در یک روز؟؟ :( دپرس شدم! باید دوباره آزمایش بدم! دلم نمیخواد دوباره آنتیبیوتیک بخورم! خیلی بد بود! خیلی! :( فکر بستری شدن رو هم نمیتونم بکنم! :( خدا رحم کنه!! از اون طرف هنوز دکترت رو پیدا نکردم! :( هی منتظرم جواب ایی آزمایش ادرار بیاد تا برم پیش یه دکتر دیگه که هی میگن تجدید آزمایش! خدا کنه قبولم کنن دکترا!! امیدوارم- یعنی آرزومه که تو مشکلی برات پیش نیاد عزیز دل! که من خودمو نمیبخشم. بوووووووووس ...
14 ارديبهشت 1393

برای تو که خلاصه ی منی! فسقلی

تو آرامش ِ مني ... تو از بس برای من عزیزی ! خودم را فراموش کرده ام ... چاوکم... تو کودکی های منی یا کودکی های پدرت ؟ تو کدام ِ مایی ؟ که انقدر دلنشین و ُ دلبرانه ای ! فدای تو تمام ِ لحظه های من. دائم مراقب ِ توام. انگار از نفس هم ظريفتري ! دنياي من با حسّ تو اين روزها دارد صورتي تر از قبل مي شود. ما ... منظورم من و ُ تو است... ما عاشقانه ترين مادر و كودك ِ قرن هاي اخير خواهيم شد ... اين را به تو قول ميدهم. اين روزها بيشتر تكان ميخوري... اين روزها بيشتر تو را حس ميكنم و حضور ِ تو هر روز پر رنگ تر ميشود... آنجا كه هستي مراقب خود باش كودكم... ...
13 ارديبهشت 1393

هفته 25

آغاز هفته ی 25 مبارکت باشه گل قشنگم! تو بیمارستان که بستری بودم دختر بغل دستیم پسر داشت و از اینکه فرشته ی من دخمله کلی ذوق کرد! بهش گفتم بله دیگه اینجوریاست.. ما قراره کلی باهم خوش بگذرونیم... سروِناز دخترم سنبله باغه برق چشماشو ببییییییین چلچراغه دخترم آرایشش میکنم... لباسای ناز تنش میکنم... قرتیش میکنم!!! لباسامونو با هم ست میکنیم         و خیلییییییییییی تجربه های شیرین دیگه خلاصه که قراره زندگییییییییییییی کنیم با هم دختر لِوِل مادرو میبره بالا عزیزم :) پایم میشه اساسی ! همش با هم علیه با...
13 ارديبهشت 1393

هفته 24

سلام به دختر قشنگم! که این روزا حسابی شیطونی میکنی و منو غرق لذت و شادی میکنی! هفته 24 رو داریم تموم میکنیم ایشاله... و من لحظه به لحظه خودمو به در آغوش گرفتن تو نزدیک تر میبینم... و بیصبرانه منتظر اون روز هستم... و از خدا میخوام که بهم عمر بده اون روزهای طلایی رو هم ببینم...   برایت آرزو دارم... که نور نازک قلبت٬ به تاریکی نیامیزد که چشمانت٬به زیبایی ببیند زندگی ها را چو باران ٬ آبی و زیبا بباری شادمانه روی گرد غم به دور از دل گرفتن ها برایت آرزو دارم... به تنهایی نیالاید خدا این قلب پاکت را و همواره به دستانت بیاویزد چراغ راه خوشبختی بدانی آنچه را اینک نمیدانی برایت آرزو دارم... سعادت را٬طراوت را٬ ب...
10 ارديبهشت 1393

عزیز بی همتای من...

حلمای عزیزم دختر قشنگم... بدون فکر شروع میکنم.... شاید دلیل تمام عاشقانه هایم همین باشد... اینکه نمیدانم از کجا باید شروع کرد... قلب من ؛ عشق اول من؛ حس تکرار نشدنی من؛ دختر زیبای من؛ قلب من ؛ دخترم ؛ ***نکند فکر کنی در دل من مهر تو نیست / گوش کن! نبض دلم زمزمه اش با تو یکیست*** دخترک رویاهای تمام نشدنی من با من نفس بكش كودكم ، من تو را آزاد به دنيا می آورم مثل دريا مثل موج... اما از این بابت خوشحالم که تو هر روز از نو در من متولد میشوی ..... ای عشق من! و من هر روز عاشقانه تر عاشقت میشوم..... خدا هر روز نشانه ای از خودش را برای ما میفرستد... ...
8 ارديبهشت 1393

هفته 23 و روز مادر

میلاد حضرت فاطمه زهرا مبارک! بهشت در دست مادر بود.. آنرا زمین گذاشت تا فرزندش را در آغوش بگیرد.. اکنون میگویند بهشت زیر پای مادران است. روز مادر مبارک یادش بخیر پارسال همچین موقعی یعنی شب ولادت حضرت زهرا (س) تو بهترین جای ممکن- یعنی نجف بودیم... آآآآآآآآآآآآآآآآخ که چ لذتی..... تو صحن حرم حضرت علی ع یه کیک 10 طبقه گذاشته بودن... ایشاله عکسشو برات میذارم! ولی فقط اینو بگم که عشق دنیا بود اونجا... کلی شیرینی و شکلات خوردیم و تازه تو این جمعیت که اصلا فکرشم نمیکردم کیک گیرم بیاد- جزو اولین نفرات به من کیک دادن! خلاصه خیلی جات خالی بود!! :) از چند روز قبل از روز مادر دلم يه جورايي ميشد .( همش قنچ ميرفت ) اولين سال مادر ...
1 ارديبهشت 1393